مهارت های لازم هر فرد جوان باید

توسط شای رایت

که من نوشتن این که در هواپیما نشسته ام ترک روستایی زادگاه نیوزیلند من به پرواز برگشت به یک کسب و کار در حال رشد سریع در شهرستان. خوشبختانه برای من, پس از یک دیدار زودگذر, من فقط "پرواز دور" از محرومیت و بیکاری. اما بسیاری از در شهر من نیست. من یکی از آنهایی که خوش شانس بود که توسط سیستم آموزش و پرورش ما غل و زنجیر نیست.

و در حالی که در شهر من از دبیرستان کاهش یافته است به تعقیب پول سریع, حتی کسانی که به دانشگاه فارغ التحصیل اغلب زمزمه چگونه آنها احساس نظام آموزش و پرورش است که به درستی آنها را آماده نیست به صورت 21 قرن بازار کار فریب خورده, و یا به صورت زندگی.

وزیر آموزش و پرورش ما آن را خلاصه می کند وقتی که او گفت “ما باید یک سیستم آموزش و پرورش قرن 19, استفاده از معلمان قرن 20 به توسعه را قرن 21st.”

بنابراین با در نظر گرفتن, من می خواهم به تامل بر آنچه نظام آموزش و پرورش ما ممکن است مانند اگر ما به طراحی مجدد آن با قرن 21 را در ذهن نگاه. اگر ما به رها در سه سنگ بزرگ, مسلما سواد, حساب و علوم همچنان باقی خواهد ماند. این هنوز هم مهارت های لازم که یک پلت فرم برای جوانان را در بازار کار امروز. اما ما می توانیم به اضافه کردن تعدادی از مهارت های ضروری است که افراد جوان نمی تواند به تمرین در مدرسه. حقیقت این است که, ترین نسل وای ورود به بازار کار در نیوزیلند, هنوز هم برای سازمان کار, شرکت ها, شرکت, سازمان های دولتی و یا کسب و کارهای کوچک. با این حال این جوانان هیچ سرنخی در مورد چگونگی این سازمان در واقع کار. در مورد چگونگی مدل کسب و کار کار. در مورد چگونگی مدل عامل کار. نیروی حیاتی پول, اما ما چگونه بودجه به عنوان خوانده شده?

اگر من در آنچه من را قادر به ترسیم مسیر خود من منعکس, آن مهارت ها و دانش و جو در زمان فراتر از افراد STEM سنتی (علم, تکنولوژی, انگلیسی و ریاضیات) - چیزهایی که هنوز هم برنامه درسی مدرسه ما تسلط.

و در حالی که یک کارآفرین جوان واقعا منعکس کننده هنجارهای استاندارد در جامعه است که من زندگی می کنند نیست, واقعیت این است که هیچ چیز. هیچ "یک اندازه متناسب با همه" وجود دارد. چنین تفاوت های وسیع است که نظام آموزش و پرورش ما نیاز به تهیه کردن به وجود. زندگی روستایی در شهر من قطب از هم جدا از شلوغی فشار از شهرستان است. و در عین حال سیستم آموزش و پرورش ما قرار است برای ارائه به هر دو.

چند الماس در خشن وجود دارد - چند مهارت های لازم که هر فرد جوان از هنگام ورود به بازار کار بهره مند. این است که این مهارت است که من قویا معتقدم نظام آموزشی ما باید در القا در همه دانش آموزان تمرکز است.

1) پیدا کردن احساسات و هدف ما

بسیاری از افراد جوان هیچ ایده چه چیزی می خواهند انجام دهند را با جان خود, و مطمئن نیستید از احساسات خود هستند, نقاط قوت, یا فرصت برای آنها وجود دارد. این امر منجر به بسیاری از پر پیچ و خم, تلاش نابجا, ناهماهنگی شناختی, سرخوردگی و عدم مشارکت. دانستن اینکه چه چیزی ما واقعا پرشور در مورد, آنچه ما را تیک, چه تفاوت ما می خواهیم به makein جهان- من اعتقاد دارم که می رود راه طولانی به سمت در هر کار موفق بودن.

2) پیدا کردن نقاط قوت ما

ما با نقاط قوت و ضعف طبیعی به دنیا آمد. اغلب ما را نقاط قوت ما را برای اعطا, و یا آنها را درک نمی کنند تا زمانی که ما می بینیم دیگران را با چیزهایی که ما تا به طور طبیعی درک مبارزه. سریعتر ما می توانیم این نقاط قوت شناسایی, با سنگ تیز کردن آنها و بازی به آنها, سریعتر ما پیشرفت - در هر کار و همچنین در زندگی. این است که دشوار است برای یادگیری هر بگو - اما نه اغلب یکی از ویژگی های هر سیستم آموزش و پرورش است.

3) درک این که چگونه برای توسعه سیستم های

از آنجا که بیش از یک سوم از شغل فعلی ما به احتمال زیاد به تکنولوژی در دو دهه بعدی جایگزین شود, دانستن اینکه چگونه به ساخت سیستم های که شکستن فرایندهای به قطعات و جاسازی تکنولوژی را به آنها معنی خواهد بود که ما دائما مربوطه در سیستم باقی بماند. آموزش و پرورش در سطح دوم و سوم باید ما را با مهارت های مجهز به ماندن یک قدم جلوتر از بازی, به جای به طور مداوم بازی سوس گوجه فرنگی.

4) هماهنگی پروژه

خیلی از زندگی عبارت است از هماهنگی منابع متعدد برای رسیدن به یک نتیجه. مشاغل با ارزش, و به ویژه کسانی که در ارتباط با کارآفرینی و نوآوری, شامل یک جزء از سازماندهی. سیستم آموزش و پرورش که رشته های متعدد با هم مخلوط و contextualise یادگیری را به یک پروژه نه تنها آن را بهبود ببخشد, بلکه بیشتر مربوط به زندگی واقعی.

و اگر شما که قانع نشده, پس از آن چه در مورد این دو واقعیت. ما نسل اول است که می تواند پایان دادن به فقر را. ما همچنین آخرین نسل است که می تواند پایان دادن به تغییرات آب و هوایی قرار داده است. این کاری است که باید توسط نسل ما باید انجام شود. من اعتقاد دارم که قلب ما در آن است, و پژوهش های متعدد پشت که. اما ما نیاز به ابزار, مهارتها, و آگاهی از چگونه به فکر متفاوت و چگونه به توسعه سیستم هایی که می توان کوچک برای حل این چالش عظیم. و ما باید قادر به کسب زندگی که ما آن را انجام. این فقط اتفاق می افتد که سیستم آموزشی ما یک نقش محوری در ارائه این بازی می کند.

به طوری که من طلوع دیگری از تماشای 30,000 پا در هوا, flitting در بین شهرستانها و روستاها در, من این نظر - هر چیزی در مورد سیستم آموزشی فعلی ما که واقعا به من کمک کرد تا به اینجا وجود دارد? من خیلی مطمئن نیستم ... اما برای نسل بعدی از تغییر سازندگان, شهروندان جهانی و متفکران آگاه من باور دارم که پاسخ را می, و باید متفاوت باشد.